فال بین، آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گیر
فال بین، آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالِع بین، فال گیر
آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گو، فال گیر
آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالِع بین، فال گو، فال گیر
فال گرفتن. طالعبینی: بر قرعۀ چار حد کویت فالی زنم ازبرای رویت. نظامی. به فرخندگی فال زن ماه و سال که فرخ بود فال فرخ به فال. نظامی. از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریادرسی می آید. حافظ. رجوع به فال شود
فال گرفتن. طالعبینی: بر قرعۀ چار حد کویت فالی زنم ازبرای رویت. نظامی. به فرخندگی فال زن ماه و سال که فرخ بود فال فرخ به فال. نظامی. از غم و درد مکن ناله و فریاد که دوش زده ام فالی و فریادرسی می آید. حافظ. رجوع به فال شود